در زبان انگلیسی، برای اینکه بخواهیم انجام یک ورزش را شرح دهیم باید از افعال ورزشی استفاده کنیم. این افعال ورزشی go و do و play هستند و بعد از هر یک اسم ورزش مورد نظر بیان میشود. در این بخش پی می بریم که کدام فعل بابد در کنار کدام ورزش ها بکار رود.
پس تا پایان متن همراه ما باشید.
انواع ورزش ها به زبان انگلیسی
These football boots are too old. Why don’t you buy a new pair
این کفشهای فوتبال خیلی کهنهاند. چرا یک جفت نو نمیخری؟
What time’s the kick -off
مسابقه (فوتبال) چه ساعتی شروع میشود؟
Tomorrow, Liverpool are playing Arsenal
فردا لیورپول با آرسنال بازی دارد.
Chelsea beat Southampton 3-0 (three nill)
چلسی، ساتمپتون را سه بر صفر شکست داد.
I made a good shot but the ball hit the goal post
شوت خوبی کردم ولی توپ به تیر دروازه خورد.
Are you interested in tennis
به تنیس علاقه داری؟
Yes, I’m crazy about tennis
بله من شیفته تنیس هستم
I prefer tennis to basketball and volleyball
تنیس را به بسکتبال و والیبال ترجیح میدهم.
I need a new tennis racket and some tennis balls
یک راکت نو تنیس و چند تا توپ تنیس لازم دارم.
There’s a tennis court, a volleyball court and a basketball court in the park
داخل پارک یک زمین تنیس، یک زمین والیبال و یک زمین بسکتبال هست.
How do you like table tennis/ ping pong
نظرت درباره تنیس روی میز پینگپنگ چیست؟
افعال ورزشی در زبان انگلیسی
سه فعلی که برای ورزش ها (sports) در زبان انگلیسی کاربرد دارند:
Play – Go – Do
برای کدام ورزش ها از فعل play استفاده می کنیم؟
ورزش هایی که رقابتی هستند و یا ورزش های تیمی که در آن ها از توپ استفاده می کنیم.
For example
Play football
Play basketball
Play rugby
Play badminton
Play cricket
Play volleyball
Play hockey
Play chess
ورزش های بالا تیمی هستند و در آن ها از توپ استفاده میشود و play chess هم یک ورزش رقابتی است.
My brother and I play badminton on Fridays
When I was a child, I didn’t play soccer
Marry loves playing chess
Do you play any sports
برای کدام ورزش ها از فعل do استفاده می کنیم؟
در ورزش هایی که معمولا به صورت انفرادی انجام می شوند و برای انجام آن ها نیاز به وسایل و تجهیزات خاصی نیست.
For example
Do aerobic
Do gymnastics
Do karate
My son do a lot karate. He loves it
My friends and I play volleyball and also do aerobic every day
James doesn’t gymnastics in this week
Do you do any sports
برای کدام ورزش ها از فعل go استفاده می کنیم؟
برای ورزش هایی که در آن ها مسافتی را طی می کنیم و آخر آن ها ing دارد.
For example
Go swimming
Go skiing
Go climbing
Go diving
Go running
Go jogging
Go skating
Go golfing
• golf ورزشی است که برای آن میتوانید از دو فعل go یا play استفاده کنید.
Play golf / go golfing
My daughters love going jogging before they go to school
I have never been mountain climbing
My uncle goes skiing in Shemshak
نکته : بین go و نام ورزش نباید از to استفاده کنید.
Go to swimming Go swimming
Go to diving Go diving
Go to running Go running
در همه موارد استثناهایی نیز وجود دارد.
ورزش و فعالیت های تفریحی زبان انگلیسی
To bowl
پرتاب توپ
He bowled ten fast balls
او ده توپ پرتاب کرد.
To catch
در هوا گرفتن
Luckily he caught the ball before it crossed the line
خوشبختانه او توپ را قبل از عبور از خط گرفت.
To cheat
تقلب کردن
He cheated by taking steroids
او با مصرف استروئید تقلب کرد.
To compete
رقابت کردن
She has competed in all the London marathons
او در همه ماراتن های لندن شرکت کرده است.
To dribble
دریبل زدن یک فرد
She dribbled the ball into the goal
او توپ را وارد دروازه کرد.
To draw
مساوی شدن
They tied 1:1. آنها 1:1
مساوی کردند.
To head
هد
Owen headed the ball into the back of the net
اوون توپ را با ضربه سر وارد دروازه کرد.
To hit
ضربه زدن
(این فعل می تواند به ضربه سر یا حتی ضربه شیء نیز اشاره داشته باشد)
He hit the ball over the wall
توپ را به دیوار زد.
To jog He jogs to work every morning
او هر روز صبح به سمت کار می دود.
To lose
باختن
They have lost every match this season
آنها در این فصل همه بازی ها را باخته اند.
To play
بازی کردن
He couldn't play because of an injury
او به دلیل مصدومیت نتوانست بازی کند.
To race
رقابت کردن در اتوموبیل یا هر ورزش سرعتی
Michael Schumaker had been racing for many years before he retired
مایکل شوماکر قبل از بازنشستگی سالها در مسابقه شرکت می کرد.
To ride
راندن یک اسب یا دوچرخه
She rode very well
خیلی خوب سوار شد
To run
دویدن
They ran together for a mile
آنها یک مایل با هم دویدند.
To score
امتیاز گرفتن
When he scored the crowd went wild
وقتی او گل زد، جمعیت به شدت وحشی شد.
To skate حرکت کردن با اسکیت
They skated past the finish line
آنها از خط پایان اسکیت گذشتند.
To ski
اسکی کردن
She was only happy when she was skiing
او فقط زمانی که اسکی می کرد خوشحال بود.
To sprint
دویدن با سرعت بالا
He sprinted over the finish line
او از روی خط پایان دوید.
To swim
شنا کردن
He swam as fast as he could
تا جایی که می توانست سریع شنا کرد.
To tackle
گرفتن توپ در بازی راگبی یا فوتبال با تکل
He was booked when he tackled the goal keeper
زمانی که دروازه بان را تکل کرد، کارت زرد گرفت.
To tie
مساوی شدن
They tied 1:1
آنها 1:1 مساوی کردند.
To win
برنده شدن ، پیروز شدن
They won the match 3 nil
آنها بازی را 3 صفر بردند.
دیدگاه شما